اگر در جنگ تحميلى كمك مردم نبود، محال بود دولت بتواند به تنهايى آن را اداره كند.
اين جنگ، حقيقتاً يك گنج است؛ يك گنج حقيقى است كه تمامشدنى هم نيست.
اين فداكاريهاى بزرگ در كنار حضور مستمر رزمندگان ملت ما در جبهههاى گوناگون كارزار انقلابى، توانسته است اسلام را سربلند، و دست بيگانگان را از ميهن كوتاه، و ايران را بلندآوازه و آبرومند سازد. اين مجاهدتها توانسته است راه ملت ايران را به سوى هدفهاى متعالى اسلام بگشايد و در دنياى تاريك و اسير ماديت و شهوت، دريچهيى به معنويت به روى او باز كند و به او عزت و شخصيت ببخشد.
تنها راه براى دفاع از اسلام و انقلاب، ايستادگى و مقاومت است.
جبهههاى جنگ و دفاع مقدس، در طول سالهاى متمادى، از خون عزيزان بسيجى رنگين شد و ناصيهى انقلاب را درخشان كرد.
در دوران دفاع مقدس، آنچه كه اين ملت را نجات داد، اسلام بود.
راه جهاد با دشمنان اسلام دشوار است ولى بايد آن را طى كرد.
ما مدت هشت سال از حيثيت، ناموس، دين، تماميت ارضى، مردم، انقلاب، حكومت، نظام اسلامى و قرآن دفاع كرديم و چنين دفاعى، مقدس است.
ملت ايران به بركت وحدت كلمه هم در جنگ، هم در بسيج نيروها براى ميدانهاى دفاع مقدس، پيروز شد.
ملت رشيد ايران به دفع تجاوز برخاست و با دفاع مقدس از كيان اسلام و ميهن اسلامى، سيلى محكمى بر دشمن نواخت.
ملت ما ثابت كرد كه مىتواند از خودش دفاع كند.
هفتهى دفاع مقدس، يادآور حادثهيى عظيم و به بار نشستن نتايجى عظيمتر در سير انقلاب ماست و هيچگاه از ذهن ملت محو نخواهد شد.
كسانى كه در دوران دفاع مقدس، سر از پا نشناخته در صفوف دفاع مقدس شركت مىكردند، منتظران حقيقى بودند.
مهمترين سرمايه يك كشور نيروي جوان آن كشور است كه با استعدادترين آنها در مدرسه و دانشگاه مشغول به تحصيل هستند.
همه مردم ايران از همه اقشار در پيروزي و تداوم انقلاب ما نقش داشته اند ولي نقش و حضور جوانان ما بويژه جوانان دانشگاهي بسيار برجسته است. در دفاع مقدس جوانان دانشگاهي نقش بسيار فعال و چشمگير در فرماندهي جنگ بر عهده گرفته بودند فرماندهان مؤثر در سطوح بالاي فرماندهي دفاع مقدس نشان از حضور جوانان مؤمن و با سواد دانشگاهي دارد شهيد باقري، شهيد علم الهدي، شهيد زين الدين، شهيد عدالت از استان بوشهر و بسياري ديگر از فرماندهان، دانشجوي دانشگاه بوده اند. بر حسب ضرورت از دانشگاه به جبهه ها رفتند و به رسالت تاريخي و حساس خود عمل نمودند. از طرفي دانشگاه در اداره دفاع مقدس از بعد پشتيباني و ارائه طرحهايي كه براي اداره دفاع مقدس لازم بود حضور منحصر بفردي داشت. همه مي دانيم كه ما در حالت تحريم و محاصره اقتصادي بوديم و كمكي از لحاظ تجهيزات و امكانات به ما نمي شد و ما ناچار بوديم روي پاي خودمان بايستيم و طرحها و تجهيزات لازم براي پيشبرد دفاع مقدس را خود تهيه كنيم و اين احتياج به دانش بالاي علمي داشت چه در ساخت تجهيزات نظامي و اداري پشتيباني مثل ساخت پل براي عمليات خيبر و اين قبيل كارها كجا مي شد انجام داد و اين كار فقط در دانشگاه شدني بود كه بحمدالله اساتيد دانشگاه، دانشجويان متعهد و مؤمن پاي كار آمدند و توانستيم پيروزمندانه دفاع مقدس را به پايان برسانيم. در مجموع دانشگاه و دانشجو چه از لحاظ نيروي انساني كارآمد براي حضور در جبهه ها و چه از لحاظ ساخت تجهيزات و امكانات لازم براي اداره دفاع مقدس نقش ممتاز داشته اند.
در زمان دفاع مقدس مراكز دانشگاهي در استان ها به شكل امروز نبوده است در آن زمان تنها مركز تربيت معلم و سالهاي اوليه شكل گيري دانشگاه آزاد اسلامي بوده است كه انصافاً حضور مؤثر در جبهه ها داشته اند.
حال بايد پرسيد كه رسالت و مسئوليت دانشجويان در حفظ آثار و نشر ارزشهاي دفاع مقدس چيست؟
مهمترين سرمايه يك كشور نيروي جوان آن كشور است كه با استعدادترين آنها در مدرسه و دانشگاه مشغول به تحصيل هستند. همينطور براي هر نظام و كشور مهم است كه اين طيف سني از جوانان كشورش با چه روحيه و فرهنگي بزرگ مي شوند. آنچه مسلم است اين است كه آشنايي و پذيرش فرهنگ دفاع مقدس ، فرهنگ جهاد مقاومت و ايثار از طرف نوجوانان و جوانان مهم است و به اين معني كه اين فرهنگ جزء هويت آنان شود و در رفتار، افكار و انديشه آنان متجلي شود و از طرفي اين قشر در انتقال اين فرهنگ هم بسيار مؤثر هستند.
كشور ما به لحاظ منحصر بفرد بودنش از لحاظ آرماني و عقيدتي دشمنان زيادي داشته و در آينده هم خواهد داشت بنابراين ما نياز داريم كه نوجوان و جوان ما به اين فرهنگ عميقاً آشنا شوند تا بتواند از انقلاب، نظام جمهوري اسلامي و آرمانهاي بلند حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبري به موقع دفاع نمايند.
گوش کن ...
چه خوش ترنمی دارد در تپیدن !
نمیتپد ؛
حسین حسین میکند ...
السلام علیک یا اباعبدالله حسیــــن(ع)
هم قد گلوله توپ بود
گفتم: چه جوری اومدی اینجا؟
گفت:با التماس!
گفتم:چه جوری گلوله رو بلند میکنی میاری؟
گفت:با التماس!
به شوخی گفتم،میدونی آدم چه جوری شهید میشه؟
لبخندی زد و گفت:با التماس!
تکههای بدنش رو که جمع میکردم،فهمیدم چقدر التماس کرده....
مُحرّمه و تمام عرشیان و فرشیان به عزای سبط نبی اکرم(ص)، عزادار و سیه پوشند. وقایع زیادی تو جریان دفاع مقدس هست که ارتباط و علقه ی رزمندگان و .... رو با اهل بیت(ع) و مخصوصا حضرت ارباب(ع) نشون میده که فقط به عنوان تبرک قافله شهداء به نام مقدس حسین(ع) به یکی ، دو مورد اون اشاره می کنیم. مجروح که شد، به اسارت دشمن در اومد و تو اونجا به شهادت رسید. اونو دفن کردند و شونزده سال بعد، هنگام تبادل جنازه ی شهدا با اجساد عراقی، جنازه «محمدرضا شفیعی» و دیگر شهدای دفن شده رو بیرون میآورند تا به گروه تفحص شهدا تحویل دهند. اما جنازه محمدرضا سالم مونده، سالمِ سالم...
صدام گفته بود این جنازه اینطور نباید تحویل ایرانیها داده بشه. اونو سه ماه زیر آفتاب سوزان گذاشتند، اما تفاوتی نکرد. رو پیکرش آهک پاشیدند، ولی باز هم بیتأثیر بود.
بعدها یکی از همرزم هاش که همیشه باهاش بود و کامل می شناختش می گفت می دونین برا چی جنازه ش سالم موند؟
گفت راز سالم موندن جنازه ش چند چیزه:
ـ اهتمام جدی به نماز شب داشت؛
ـ دائماً با وضو بود و مداومت بر غسل جمعه داشت.
ـ هیچوقت زیارت عاشورایش هم ترک نمیشد؛
ـ هر وقت برا امام حسین(ع) گریه میکرد، اشکهاش رو به بدنش میمالید....
مادرش هم میگفت: به امام زمان(عج) ارادت خاصّی داشت و هر وقت به قم میاومد، رفتن به جمکران رو ترک نمیکرد.
شهید برونسی یه بار تعریف می کرد: «داشتیم مهمات بار میزدیم که بفرستیم منطقه. وسط کار، یه دفعه چشمم افتاد به یک خانم محجبه، با چادری مشکی. پا به پای ما کار میکرد و مهمات میذاشت توی جعبهها. تعجب کردم. تعجبم وقتی بیشتر شد که دیدم بچههای دیگه اصلاً حواسشان به او نیست، انگار نمیدیدندش. رفتم جلو، سینهای صاف کردم و خیلی با احتیاط گفتم: خانم! جایی که ما مردها هستیم، شما نباید زحمت بکشید.»
روش طرف من نبود. به تمام قد ایستاد و فرمود: مگه شما در راه برادر من زحمت نمیکشید؟ (یاد امام حسین(ع) از خود بیخودم کرد. گریهام گرفت.) خانم فرمود: هرکس که یاور ما باشد، ما هم او را یاری میکنیم.
چه زیباست حدیث عاشقی! چه زیباست این منظره، منظرهای که شوق به چشمان میآورد. منظرهای که هر بیننده عاقل و مسلمان را منقلب میکند.
وارد یکی از سنگرها شدم. نام این دسته قاسم بن الحسن علیهالسلام است. راستی چه عشقی بچهها دارند. شاید امشب عملیات باشد. هر کس مشغول نوشتن وصیتنامهای است. گویا میدانند چند روز دیگر از عمر بعضیهایشان بیشتر باقی نمانده است. اینها همه چیز را میدانند. دشمن از هیچ سلاحی برای نابودی آنها نخواهد گذشت. خمپاره، توپ، مسلسل و شیمیایی، همه چون کوه راسخند.
قضیه روز تاسوعا و عاشورا را راویان گفتند و مداحان خواندند؛ ولی من فکر میکنم شب عاشورا را دیدهام. آری دیدهام. اینجا خود کربلاست. امروز شاید تاسوعا، شاید فردا هم عاشورا باشد.
نام من سرباز کوی عترت است ، دوره آموزشی ام هیئت است . پــادگــانم چــادری شــد وصــله دار ، سر درش عکس علی با ذوالفقار . ارتش حیــدر محــل خدمتم ، بهر جانبازی پی هر فرصتم . نقش سردوشی من یا فاطمه است ، قمقمه ام پر ز آب علقمه است . رنــگ پیراهــن نه رنــگ خاکــی است ، زینب آن را دوخته پس مشکی است . اسـم رمز حمله ام یاس علــی ، افسر مافوقم عباس علی (ع)